لطفاًً برای استفاده از خدمات ویراویراست، از رایانه وارد وب‌سایت شوید.

ساختمان فعل

فعل یا به‌تنهایی یا به کمک وابسته‌هایی، در آن واحد به چهار مفهوم دلالت می‌کند: «مفهوم شخص»، «مفهوم شمار (افراد یا جمع)»، «مفهوم زمان» و مثبت یا منفی بودن مفهوم‌هایی همچون: «انجام‌دادن یا انجام گرفتن کاری»، «واقع‌شدن کار بر کسی یا چیزی»، «پذیرفتن حالتی یا صفتی»، «اِسناد (اسناد یعنی نسبت‌دادن صفت یا حالتی بر کسی یا چیزی← محسن بیمار است/ نیست. هوا گرم بود/ نبود.)»، «وجود داشتن»، «مالکیت و دارا بودن چیزی». در این صفحه هم ساختمان فعل را می‌آموزید و هم می‌توانید خودتان متنتان را ویراستاری کنید.
ساختمان فعل

با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.

در این مقاله ساختمان فعل را بررسی می‌کنیم. برای دانش بیشتر مقاله‌های انواع فعل و زمان‌های فعل را نیز مطالعه کنید.

فعل:

در جمله، این فعل است که جایگاه اسناد را اشغال می‌کند. فعل یا خودش به نهاد اسناد داده می‌شود یا کلمه‌ای را به نهاد اسناد می‌دهد. فعل یا به‌تنهایی یا به کمک وابسته‌هایی، در آن واحد به چهار مفهوم دلالت می‌کند: «مفهوم شخص»، «مفهوم شمار (افراد یا جمع)»، «مفهوم زمان» و مثبت یا منفی بودن مفهوم‌هایی همچون: «انجام‌دادن یا انجام گرفتن کاری»، «واقع‌شدن کار بر کسی یا چیزی»، «پذیرفتن حالتی یا صفتی»، «اِسناد (اسناد یعنی نسبت‌دادن صفت یا حالتی بر کسی یا چیزی محسن بیمار است/ نیست. هوا گرم بود/ نبود.)»، «وجود داشتن»، «مالکیت و دارا بودن چیزی». ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.

(انجام‌دادن یا انجام گرفتن کاری سعید کتاب را برد/ نبرد. شیشه شکست/ نشکست.

واقع‌شدن کار بر کسی یا چیزی علی کشته شد/ نشد.

پذیرفتن حالتی یا صفتی هوا سرد شد/ نشد. محسن بیمار شد/ نشد. هیزم خورد شد/ نشد. گناهکار محکوم شد/ نشد.)

وجود داشتن آنجا چیزی هست. در اتاق کسی نیست.

مالکیت و دارا بودن چیزی من کتاب دارم. پروین کیف داشت.

وقتی فعلی به کار می‌رود هر چهار مفهوم را در آن واحد می‌رساند. مثلاً در «رفتند» این چهار مفهوم وجود دارد: شخص غایب که فاعل و کننده کار است، جمع (یکی نبودن فاعل)، زمان گذشته و عمل رفتن.

 ویژگی‌های فعل:

 فعل 5 ویژگی دارد: شخص، زمان، گذر (لازم و متعدی)، معلوم و مجهول، وجه.

شخص:

گوینده فعل را یا به خود نسبت می‌دهد (رفتم) یا به مخاطب (رفتی)، یا به کسی یا چیزی دیگر (رفت).

رفتم فعل، اول‌شخص (گوینده یا متکلم) است.

رفتی فعل، دوم‌شخص (شنونده یا مخاطب) است.

رفت فعل، سوم شخص (دیگرکس یا غایب) است.

شمار (جمع و مفرد):

فعل یا جمع است یا مفرد: یعنی یا به چند کس یا چند چیز نسبت داده می‌شود یا به یک‌تن و یک‌چیز. در صورت اول فعل را جمع و در صورت دوم فعل را فرد می‌گویند: رفتم، می‌روی، رفتیم می‌روید.

صرف فعل:

 چون سه شخص داریم و هریک از آن‌ها ممکن است مفرد یا جمع باشد؛ ازاین‌رو از هر فعلی شش ساخت یا صیغه وجود دارد. وقتی‌که صورت‌های شش‌گانۀ فعلی را به‌ترتیب (اول‌شخص مفرد، دوم‌شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول‌شخص جمع، دوم‌شخص جمع، و سوم شخص جمع) در زبان می‌آوریم یا می‌نویسیم می‌گوییم آن را صرف کرده‌ایم: رفتم، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند.

 بُن فعل:

در هر ساختی از فعل بخشی یا جزئی هست که مفهوم (کار یا حالت یا وجود و یا اسناد) از آن معلوم می‌شود. این جزء را بن فعل می‌گویند. در ساخت‌های: می‌خورم، می‌خوری، می‌خورد، بخورید، بخورند، خورده‌ام، خورده‌ای، می‌خورد، می‌خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد، کاری که انجام‌گرفته خوردن است که در زمان‌های مختلف به اشخاص مختلف نسبت داده شده است؛ این فعل‌ها بااینکه ساختمانشان متفاوت است در اجزایی با هم مشترکند. اگر در جستجوی نرم‌افزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.

در ساخت‌های «می‌خورم، می‌خوری، می‌خورد، بخورد، بخورند»، در جزء «خور» مشترکند.

در ساخت‌های «خورده‌ام، خورده‌ای، می‌خوردم، می‌خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد»، در جزء «خورد» مشترکند.

دستۀ اول که در جزء «خور» مشترکند اغلب برای بیان وقوع فعل در زمان حال به کار می‌روند و فعل‌های دستۀ دوم که در جز «خورد» مشترکند اغلب برای بیان وقوع فعل در زمان گذشته به کار می‌روند. از این دو جزء، یعنی «خور» و «خورد» مفهوم اصلی فعل به‌دست می‌آید. این جزء‌ها را بن‌های فعل می‌گوییم. هر فعلی دو بن دارد: بن مضارع که ساخت‌های زمان حال و امر از آن ساخته می‌شود و بن ماضی که ساخت‌های زمان‌های گذشته و آینده از آن ساخته می‌شود.

بن ماضی هر فعلی مساوی است با مصدر بدون «-َن» و بن مضارع مساوی است با فعل امر بدون جز پیشین «بـ».

 

ساختمان فعل:

فعل را در زبان فارسی از جهت ساختمان به شش گروه می‌توان تقسیم کرد:

 فعل‌های ساده، فعل‌های پیشوندی، فعل‌های مرکب، فعل‌های پیشوندیِ مرکب، عبارت‌های فعلی، فعل‌های ناگذر یک شخصه.

 فعل‌های ساده:

 فعل‌های ساده فعل هایی‌اند که بن مضارع آن‌ها یک تکواژ است. برای مطالعۀ تکواژ مقالۀ تکواژ چیست را بخوانید.

مانند: آفریدن، آلودن، افتادن، بافتن، بودن، پوشیدن، دانستن، شدن.

فعل‌های جعلی را نیز جزء فعل‌های ساده به شمار می‌آوریم. فعل‌های جعلی فعل‌هایی‌اند که بن فعلی ندارند. به‌عبارت دیگر بن در این فعل‌ها کلمه‌ای فارسی یا غیرفارسی است که از آن فعل و مصدر ساخته شده است:

مانند: بلعیدن، چربیدن، طلبیدن، قبولاندن، کوچیدن.

برخی از فعل‌های ساده به چند صورت به کار می‌روند: «زادن و زاییدن»، «رفتن، روفتن، روبیدن»، «شنیدن، شنفتن، شنودن»، «گسستن، گسیختن، گسلیدن».

فعل‌های پیشوندی:

 فعل‌های پیشوندی فعل‌هایی‌اند که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده‌اند. مهم‌ترین پیشوندهایی که فعل و مصدر پیشوندی می‌سازند عبارتند از: بر، در، فرو، فرا، باز، وا، ور.

 بر برداشتن، برگشتن، برچیدن.

در درافتادن، درآمیختن، درگذشتن.

فرو فروخوردن، فرورفتن، فرونشاندن.

فرود فرودآمدن، فرودآوردن،

فرا فراگرفتن، فرارسیدن، فراخواندن

باز بازداشتن، بازآوردن، بازگشتن

وا وارفتن، واخوردن، واداشتن

ور وررفتن، ورآمدن، ورشکستن

فعل‌های پیشوندی مرکب:

 فعل‌های پیشوندی گاهی با کلمه‌ای ترکیب می‌شوند و معنی واحدی را بیان می‌کنند. معنی مزبور نسبت به معنی لغوی کلمه‌های سازنده غالباً مجازی است: دم درکشید (خاموش شد)، سر درآورد (فهمید)، تن درداد (تسلیم شد) سر باززد (خودداری کرد).

فعل‌های مرکب:
فعل‌های مرکب فعل‌هایی هستند که از یک کلمه که آن را فعلیار می‌نامند با یک فعل ساده که همکرد نامیده می‌شود ساخته می‌شوند و مجموعاً معنی واحدی را می‌رسانند. مانند: «آرایش‌کردن، تأسف‌خوردن».
فعلیار در فعل‌های مرکب، نقش نحوی در جمله ندارد. اگر فعلیار نقش مشخصی داشته باشد نمی‌توان آن را فعل مرکب نامید. مانند: «خانه ساختم» که «خانه» مفعول «ساختم» است و مجموع آن دو فعل مرکب نیست. در فعل‌های مرکب فعلیار بیشتر اسم یا صفت است.

راه‌های تشخیص فعل مرکب:
  • در ترکیب، جزء صرفی با جزء نحویِ آن رابطۀ نحوی نداشته باشد؛ یعنی جزء نحوی نقش مسندی یا مفعولی و جز آن‌ها نداشته باشد.
مانند فعل «بالا گرفت» در جمله‌های زیر:
اختلاف آن دو بالاگرفت. (فعل مرکب است.) 
من از کتابخانه کتاب گرفتم. («کتاب گرفتم» فعل مرکب نیست، زیرا کتاب مفعول جمله است و گرفتن فعل ساده.)
  • وقتی‌که جزء غیرصرفی یا فعلیار یکی از نقش‌های مفعولی، متممی، مسندی و غیر آن را داشته باشد، می‌توان وابسته‌هایی بدان افزود.
  • مانند: من از کتابخانه کتاب فارسی گرفتم؛
اما در جمله اختلاف آن دو بالا گرفت به کلمۀ بالا وابسته‌ای نمی‌توان افزود.
  • با توجه به نکات بالا می‌توان گفت مرکب‌بودن یا نبودن فعل وقتی میسر است که در جمله به کار رود. مانند «آتش گرفت» که فعل آن بدون جمله فعل ساده است و «آتش» مفعول فعل. اما همین ترکیب «آتش گرفت» در جملۀ «مسعود با شنیدن دشنام آتش گرفت.» فعل مرکب است. زیرا نخست اینکه آتش هیچ رابطۀ نحوی با فعل گرفت ندارد. دوم اینکه در اینجا «آتش گرفت» کنایه از «برآشفت» یا «خشمگین شد» است.
عبارت‌های فعلی:
 عبارت‌های فعلی به دسته‌ای از کلمات گفته می‌شود که از مجموع آن‌ها معنی فعل واحدی حاصل می‌شود. عبارت فعلی غالباً معادل با مفهوم یک فعل ساده یا یک فعل مرکب است. عبارت‌های فعلی بیش از دو کلمه هستند که نخستین کلمۀ آن، حرف‌اضافه است و مجموع عبارت نیز بیشتر معنی مجازی دارد. مانند «از پای درآمدن» که یکی از آن‌ها حرف‌اضافه است (از) و درمجموع آن‌ها نه معنی «پای» منظور است و نه معنی «آمدن» یا «درآمدن». مجموع این چهار کلمه یک معنی مجازی دارد که معادل «افتادن» است.
نمونه‌های دیگر:
 بر پا کردن، به کار گرفتن، از چشم افتادن، از سر گرفتن، به ‌سر بردن، به پایان آمدن.
 فعل‌های ناگذر یک شخصه:
مراد از این اصطلاح، فعل‌هایی است که به‌صورت ناگذر (لازم) و فقط با ساخت سوم شخص مفرد به کار می‌روند و به‌جای شناسه، ضمیر پیوستۀ مفعولی و اضافی، شخص فعل را نشان می‌دهند. مانند: خوشم آمد.
«م» ضمیر پیوسته به «خوش» به‌جای شناسه، شخص فعل را معین می‌کند و «آمد» در همۀ اشکال فعل ماضی ساده به همان شکل باقی می‌ماند. خوشم آمد، خوشت آمد، خوشش آمد، خوشمان آمد، خوشتان آمد، خوششان آمد.
این قبیل فعل‌ها اغلب با فعل‌های ساده «آمدن، بودن (استن)، شدن، گرفتن، بردن، زدن و دادن ساخته می‌شوند:
 خوش... آمدن (خوشش‌آمدن، یا کسی را خوش‌آمدن): خوشم آمد.
حیف... آمدن: حیفم آمد.
سرد... بودن، گرم... بودن، تشنه... بودن: سردم است، گرم است، تشنه‌اش است. سردم بود، گرمت بود، تشنه‌اش بود.
غصه.. شدن: غصه‌ام شد. (در فعل‌های بالا نیز به‌جای «بود و «است» با توجه به بافت می‌توان «شد» به کار برد.
خنده... گرفتن، درد... گرفتن: خنده‌اش گرفت، دردم گرفت.
خواب... بردن: خوابش برد.
خشک... زدن: خشکم زد.

برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.

 

تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.

 

✍️ به کوششِ فاطمه لک‌زاده.
📚 کتابنامه:
📖 انوری، حسن و احمدی‌گیوی، حسن، 1397، دستور زبان فارسی، ج2، تهران: فاطمی.

ساختمان فعل

ساختمان فعل

با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.

در این مقاله ساختمان فعل را بررسی می‌کنیم. برای دانش بیشتر مقاله‌های انواع فعل و زمان‌های فعل را نیز مطالعه کنید.

فعل:

در جمله، این فعل است که جایگاه اسناد را اشغال می‌کند. فعل یا خودش به نهاد اسناد داده می‌شود یا کلمه‌ای را به نهاد اسناد می‌دهد. فعل یا به‌تنهایی یا به کمک وابسته‌هایی، در آن واحد به چهار مفهوم دلالت می‌کند: «مفهوم شخص»، «مفهوم شمار (افراد یا جمع)»، «مفهوم زمان» و مثبت یا منفی بودن مفهوم‌هایی همچون: «انجام‌دادن یا انجام گرفتن کاری»، «واقع‌شدن کار بر کسی یا چیزی»، «پذیرفتن حالتی یا صفتی»، «اِسناد (اسناد یعنی نسبت‌دادن صفت یا حالتی بر کسی یا چیزی محسن بیمار است/ نیست. هوا گرم بود/ نبود.)»، «وجود داشتن»، «مالکیت و دارا بودن چیزی». ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.

(انجام‌دادن یا انجام گرفتن کاری سعید کتاب را برد/ نبرد. شیشه شکست/ نشکست.

واقع‌شدن کار بر کسی یا چیزی علی کشته شد/ نشد.

پذیرفتن حالتی یا صفتی هوا سرد شد/ نشد. محسن بیمار شد/ نشد. هیزم خورد شد/ نشد. گناهکار محکوم شد/ نشد.)

وجود داشتن آنجا چیزی هست. در اتاق کسی نیست.

مالکیت و دارا بودن چیزی من کتاب دارم. پروین کیف داشت.

وقتی فعلی به کار می‌رود هر چهار مفهوم را در آن واحد می‌رساند. مثلاً در «رفتند» این چهار مفهوم وجود دارد: شخص غایب که فاعل و کننده کار است، جمع (یکی نبودن فاعل)، زمان گذشته و عمل رفتن.

 ویژگی‌های فعل:

 فعل 5 ویژگی دارد: شخص، زمان، گذر (لازم و متعدی)، معلوم و مجهول، وجه.

شخص:

گوینده فعل را یا به خود نسبت می‌دهد (رفتم) یا به مخاطب (رفتی)، یا به کسی یا چیزی دیگر (رفت).

رفتم فعل، اول‌شخص (گوینده یا متکلم) است.

رفتی فعل، دوم‌شخص (شنونده یا مخاطب) است.

رفت فعل، سوم شخص (دیگرکس یا غایب) است.

شمار (جمع و مفرد):

فعل یا جمع است یا مفرد: یعنی یا به چند کس یا چند چیز نسبت داده می‌شود یا به یک‌تن و یک‌چیز. در صورت اول فعل را جمع و در صورت دوم فعل را فرد می‌گویند: رفتم، می‌روی، رفتیم می‌روید.

صرف فعل:

 چون سه شخص داریم و هریک از آن‌ها ممکن است مفرد یا جمع باشد؛ ازاین‌رو از هر فعلی شش ساخت یا صیغه وجود دارد. وقتی‌که صورت‌های شش‌گانۀ فعلی را به‌ترتیب (اول‌شخص مفرد، دوم‌شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول‌شخص جمع، دوم‌شخص جمع، و سوم شخص جمع) در زبان می‌آوریم یا می‌نویسیم می‌گوییم آن را صرف کرده‌ایم: رفتم، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند.

 بُن فعل:

در هر ساختی از فعل بخشی یا جزئی هست که مفهوم (کار یا حالت یا وجود و یا اسناد) از آن معلوم می‌شود. این جزء را بن فعل می‌گویند. در ساخت‌های: می‌خورم، می‌خوری، می‌خورد، بخورید، بخورند، خورده‌ام، خورده‌ای، می‌خورد، می‌خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد، کاری که انجام‌گرفته خوردن است که در زمان‌های مختلف به اشخاص مختلف نسبت داده شده است؛ این فعل‌ها بااینکه ساختمانشان متفاوت است در اجزایی با هم مشترکند. اگر در جستجوی نرم‌افزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.

در ساخت‌های «می‌خورم، می‌خوری، می‌خورد، بخورد، بخورند»، در جزء «خور» مشترکند.

در ساخت‌های «خورده‌ام، خورده‌ای، می‌خوردم، می‌خوردیم، خورده باشید، خواهی خورد»، در جزء «خورد» مشترکند.

دستۀ اول که در جزء «خور» مشترکند اغلب برای بیان وقوع فعل در زمان حال به کار می‌روند و فعل‌های دستۀ دوم که در جز «خورد» مشترکند اغلب برای بیان وقوع فعل در زمان گذشته به کار می‌روند. از این دو جزء، یعنی «خور» و «خورد» مفهوم اصلی فعل به‌دست می‌آید. این جزء‌ها را بن‌های فعل می‌گوییم. هر فعلی دو بن دارد: بن مضارع که ساخت‌های زمان حال و امر از آن ساخته می‌شود و بن ماضی که ساخت‌های زمان‌های گذشته و آینده از آن ساخته می‌شود.

بن ماضی هر فعلی مساوی است با مصدر بدون «-َن» و بن مضارع مساوی است با فعل امر بدون جز پیشین «بـ».

 

ساختمان فعل:

فعل را در زبان فارسی از جهت ساختمان به شش گروه می‌توان تقسیم کرد:

 فعل‌های ساده، فعل‌های پیشوندی، فعل‌های مرکب، فعل‌های پیشوندیِ مرکب، عبارت‌های فعلی، فعل‌های ناگذر یک شخصه.

 فعل‌های ساده:

 فعل‌های ساده فعل هایی‌اند که بن مضارع آن‌ها یک تکواژ است. برای مطالعۀ تکواژ مقالۀ تکواژ چیست را بخوانید.

مانند: آفریدن، آلودن، افتادن، بافتن، بودن، پوشیدن، دانستن، شدن.

فعل‌های جعلی را نیز جزء فعل‌های ساده به شمار می‌آوریم. فعل‌های جعلی فعل‌هایی‌اند که بن فعلی ندارند. به‌عبارت دیگر بن در این فعل‌ها کلمه‌ای فارسی یا غیرفارسی است که از آن فعل و مصدر ساخته شده است:

مانند: بلعیدن، چربیدن، طلبیدن، قبولاندن، کوچیدن.

برخی از فعل‌های ساده به چند صورت به کار می‌روند: «زادن و زاییدن»، «رفتن، روفتن، روبیدن»، «شنیدن، شنفتن، شنودن»، «گسستن، گسیختن، گسلیدن».

فعل‌های پیشوندی:

 فعل‌های پیشوندی فعل‌هایی‌اند که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده‌اند. مهم‌ترین پیشوندهایی که فعل و مصدر پیشوندی می‌سازند عبارتند از: بر، در، فرو، فرا، باز، وا، ور.

 بر برداشتن، برگشتن، برچیدن.

در درافتادن، درآمیختن، درگذشتن.

فرو فروخوردن، فرورفتن، فرونشاندن.

فرود فرودآمدن، فرودآوردن،

فرا فراگرفتن، فرارسیدن، فراخواندن

باز بازداشتن، بازآوردن، بازگشتن

وا وارفتن، واخوردن، واداشتن

ور وررفتن، ورآمدن، ورشکستن

فعل‌های پیشوندی مرکب:

 فعل‌های پیشوندی گاهی با کلمه‌ای ترکیب می‌شوند و معنی واحدی را بیان می‌کنند. معنی مزبور نسبت به معنی لغوی کلمه‌های سازنده غالباً مجازی است: دم درکشید (خاموش شد)، سر درآورد (فهمید)، تن درداد (تسلیم شد) سر باززد (خودداری کرد).

فعل‌های مرکب:
فعل‌های مرکب فعل‌هایی هستند که از یک کلمه که آن را فعلیار می‌نامند با یک فعل ساده که همکرد نامیده می‌شود ساخته می‌شوند و مجموعاً معنی واحدی را می‌رسانند. مانند: «آرایش‌کردن، تأسف‌خوردن».
فعلیار در فعل‌های مرکب، نقش نحوی در جمله ندارد. اگر فعلیار نقش مشخصی داشته باشد نمی‌توان آن را فعل مرکب نامید. مانند: «خانه ساختم» که «خانه» مفعول «ساختم» است و مجموع آن دو فعل مرکب نیست. در فعل‌های مرکب فعلیار بیشتر اسم یا صفت است.

راه‌های تشخیص فعل مرکب:
  • در ترکیب، جزء صرفی با جزء نحویِ آن رابطۀ نحوی نداشته باشد؛ یعنی جزء نحوی نقش مسندی یا مفعولی و جز آن‌ها نداشته باشد.
مانند فعل «بالا گرفت» در جمله‌های زیر:
اختلاف آن دو بالاگرفت. (فعل مرکب است.) 
من از کتابخانه کتاب گرفتم. («کتاب گرفتم» فعل مرکب نیست، زیرا کتاب مفعول جمله است و گرفتن فعل ساده.)
  • وقتی‌که جزء غیرصرفی یا فعلیار یکی از نقش‌های مفعولی، متممی، مسندی و غیر آن را داشته باشد، می‌توان وابسته‌هایی بدان افزود.
  • مانند: من از کتابخانه کتاب فارسی گرفتم؛
اما در جمله اختلاف آن دو بالا گرفت به کلمۀ بالا وابسته‌ای نمی‌توان افزود.
  • با توجه به نکات بالا می‌توان گفت مرکب‌بودن یا نبودن فعل وقتی میسر است که در جمله به کار رود. مانند «آتش گرفت» که فعل آن بدون جمله فعل ساده است و «آتش» مفعول فعل. اما همین ترکیب «آتش گرفت» در جملۀ «مسعود با شنیدن دشنام آتش گرفت.» فعل مرکب است. زیرا نخست اینکه آتش هیچ رابطۀ نحوی با فعل گرفت ندارد. دوم اینکه در اینجا «آتش گرفت» کنایه از «برآشفت» یا «خشمگین شد» است.
عبارت‌های فعلی:
 عبارت‌های فعلی به دسته‌ای از کلمات گفته می‌شود که از مجموع آن‌ها معنی فعل واحدی حاصل می‌شود. عبارت فعلی غالباً معادل با مفهوم یک فعل ساده یا یک فعل مرکب است. عبارت‌های فعلی بیش از دو کلمه هستند که نخستین کلمۀ آن، حرف‌اضافه است و مجموع عبارت نیز بیشتر معنی مجازی دارد. مانند «از پای درآمدن» که یکی از آن‌ها حرف‌اضافه است (از) و درمجموع آن‌ها نه معنی «پای» منظور است و نه معنی «آمدن» یا «درآمدن». مجموع این چهار کلمه یک معنی مجازی دارد که معادل «افتادن» است.
نمونه‌های دیگر:
 بر پا کردن، به کار گرفتن، از چشم افتادن، از سر گرفتن، به ‌سر بردن، به پایان آمدن.
 فعل‌های ناگذر یک شخصه:
مراد از این اصطلاح، فعل‌هایی است که به‌صورت ناگذر (لازم) و فقط با ساخت سوم شخص مفرد به کار می‌روند و به‌جای شناسه، ضمیر پیوستۀ مفعولی و اضافی، شخص فعل را نشان می‌دهند. مانند: خوشم آمد.
«م» ضمیر پیوسته به «خوش» به‌جای شناسه، شخص فعل را معین می‌کند و «آمد» در همۀ اشکال فعل ماضی ساده به همان شکل باقی می‌ماند. خوشم آمد، خوشت آمد، خوشش آمد، خوشمان آمد، خوشتان آمد، خوششان آمد.
این قبیل فعل‌ها اغلب با فعل‌های ساده «آمدن، بودن (استن)، شدن، گرفتن، بردن، زدن و دادن ساخته می‌شوند:
 خوش... آمدن (خوشش‌آمدن، یا کسی را خوش‌آمدن): خوشم آمد.
حیف... آمدن: حیفم آمد.
سرد... بودن، گرم... بودن، تشنه... بودن: سردم است، گرم است، تشنه‌اش است. سردم بود، گرمت بود، تشنه‌اش بود.
غصه.. شدن: غصه‌ام شد. (در فعل‌های بالا نیز به‌جای «بود و «است» با توجه به بافت می‌توان «شد» به کار برد.
خنده... گرفتن، درد... گرفتن: خنده‌اش گرفت، دردم گرفت.
خواب... بردن: خوابش برد.
خشک... زدن: خشکم زد.

برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.

 

تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.

 

✍️ به کوششِ فاطمه لک‌زاده.
📚 کتابنامه:
📖 انوری، حسن و احمدی‌گیوی، حسن، 1397، دستور زبان فارسی، ج2، تهران: فاطمی.